Considerations To Know About داستان های واقعی
Considerations To Know About داستان های واقعی
Blog Article
کشیشی از آنجا میگذشت؛ مدتی ایستاد و دید کـه مردم بـه گدائی کـه ستاره داوود دارد کمکی نمی کنند.
ریچارد رامیرز، قاتل سریالی، که با نام دیگر «استاکر شب» شناخته میشود، در دهه ۱۹۸۰ از این هتل بهعنوان خانه موقت خود استفاده کرد.
نهرها در محوطه مسافرخانه باید در اطراف محل کلیسا تغییر مسیر میدادند و بسیاری معتقدند این انحراف آب تا حدی مسئول قرار گرفتن این منطقه در معرض انرژی تاریک است.
راستان نامه
گردنش بریده شده بود، چشماش بیرون زده بودن و چاقویی توی سینش خورده بود.
وقتی به خونه رسیدن، مولی بلافاصله با عجله وارد اتاق نشیمن شد. دختر از هدیهاش خیلی خوشحال بود و بقیه روز رو در حالی که مادرش تلویزیون تماشا می کرد با دلقک بازی کرد.
* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
او با اصطلاح «شبح گرین بریر» شناخته شد. یک شب دوباره در اتاق خواب مادرش ظاهر شد و درخواست کرد که داخل شود.
وبلاگ طاقچه محلی است برای نوشتن درباره کتاب. اینجا حوالی کتابها پرسه می زنیم و با هم درباره کتابها صحبت میکنیم.
طبق گفتههای «غریبه زیبا: روح کیت مورگان و هتل دل کورونادو»، افرادی که فعالیتهای ماوراءالطبیعه را در این هتل گزارش کردهاند، کم نیستند. میهمانان نورهای سوسوزن، یک تلویزیون گولزننده و تغییر دما را تجربه کردهاند که از ناکجاآباد ظاهر میشود و به طور غیرقابل توضیحی ناپدید میشود.
خواندن داستانهایی از زندگیهای واقعی میتواند از بسیاری جهات آموزنده باشد؛ داستان زندگی و اشتباهات آدمهایی که در همین شهر زندگی میکنند و از همین هوایی که ما نفس میکشیم تنفس میکنند؛ زندگیای که زمین تا آسمان با ما متفاوت است. این شماره تصمیم گرفتیم تا چند نمونه از چنین داستانهایی را تقدیمتان کنیم؛ داستانهایی که بدون شک برایتان آموزنده خواهند بود. در این داستانها چند نفر از روانشناسان و مشاوران خانواده از عشقها و ازدواجهای نامتعارفی گفتهاند که طی این سالها دیدهاند بنابراین در واقعی بودن آنها شک نکنید، فقط به یاد داشته باشید که همه نامها تغییر کردهاند و هیچکدام حقیقی نیستند.
در ابتدا پلیس هیچ سرنخی از فرد ضارب یا دلایلی برای به قتل رساندن این خانواده در دست ندارد و کاپوتی با خلاقیت بینظیر خود قطعات را کنار هم قرار میدهد، مصاحبه میکند، به زوایای گوناگون این جنایت سرک میکشد و در نهایت داستانی را پیش روی مخاطبان قرار میدهد که چیزی کم از یک تحقیق تمامعیار جنایی و پلیسی ندارد.
گفته میشد که قصد سارا وینچستر این بود که خانهای بسازد که بتواند ارواح را گیج کرده و از او در برابر آنها محافظت کند. وینچستر هرگز نیت واقعی خود را برای این خانه تایید نکرد، اما معماران گفتند که در طول ساختوساز، جلسات روزانه داشتند.
این اثر یک کتاب کارآگاهی، دقیق و استادانه است که دیوید گرن، روزنامهنگار آمریکایی و نویسندهی مجلهی نیویورکر، در آن وقایع تاریخی به قتل رساندن دستجمعی سرخپوستان آمریکایی را به شکلی شگفتآور مستند کرده است.
او پیش من آمده بود تا تصمیم طلاقش را تايید را کنم ولی من این تایید را به او ندادم و بعد از چند جلسه که خواستم با شوهرش در جلسات حاضر شود، دیگر به مشاوره نیامد.